top of page
Search

ریز مذاکرات جلسه دوم هیئت مؤسس

13 امرداد ماه 1403 – 3 اگوست 2024

اسماعیل نوری علا: دوستان 4 ضمیمه ای را که خدمت شما فرستادم دیدید که عبارت باشد از جلسه ای که با خانم طهرانی و آقای واعظ داشتیم و چند پیشنهاد آنجا آمد که باید به تصویب جمع ما برسد و یک پیشنهادی هم من داشتم که بقیه اساسنامه را، من فکر کرده بودم اینجوری برویم جلو بد نیست، این است که اول فکر می کنم شروع کنیم راجع به مذاکراتی که با خانم طهرانی و آقای واعظ کردیم. پیشنهاد این است که ما در هر شهری یک نفر را به عنوان رابط انتخاب بکنیم و آن رابطه وظیفه اصلی اش این باشد که هیئت موسسه انجمن ایران مداری را در آن شهر به وجود بیاورد و بعد سازمان هایی که در آنجا هستند یا افرادی که در آنجا هستند بتوانند وصل بشوند از آن طریق به شبکه. این راه حلی بود که آن روز هر سه نفر ما به این نتیجه رسیدیم. یعنی که ما اگر بتوانیم، البته این مسئله وابسته به این است که دوستانی که مثلا دو نفر یا سه نفر در یک شهر هستند با پیشنهاد ما ۳ نفر موافقت بکنند. مثلا خانم مهری و آقای پرویزی از توکیو هستند، آقای حسین نژاد و خانم امان زاده از پاریس هستند، آیا موافق هستند بر اینکه یک نفر به عنوان رابط محسوب بشود و وظیفه ایجاد هیئت موسسه در آن شهر را انجام بدهد؟

 

سمیه مهری: ما یک صحبتی مختصری کردیم و به نظرم فکر خوبی است چون وقتی یک نفر باشد کار راحت تر انجام می‌شود و ما یک صحبت اولیه ای کرده ایم ولی به زودی یکی از ما از ژاپن بعنوان رابط به شما معرفی می‌شود. 

 

فریبا امان زاده: من هم موافق هستم و چون آقای حسین نژاد سابقه کاریشان از من بیشتر است. من بیشتر ترجیح می‌دهم اگر ایشان موافق باشند ایشان رابط بین شما باشند. 

 

اسماعیل نوری علا: هرکدام که بتوانید زودتر انجمن را بوجود بیاورید.

 

فریبا امان زاده: ما که با هم در یک شهر هستیم باید با همدیگر صحبت کنیم اگر بخواهیم انجمنی هم بوجود بیاید به نظر من باید دوتایی در آن ذینفع باشیم و با همدیگرکار بکنیم.

 

اسماعیل نوری علا: خواستم بگویم چه کسی در مقابل شبکه مسئول خواهد بود؟ در ضمن آقای خلیفه و آقای صنیعی هم در یک شهر هستند. بنابراین یکی را به باید به عنوان رابط شبکه با آن شهر تعیین کنیم. نظر خودتان چیست؟

 

حسین خلیفه: حالا باید اعلام کنیم جناب نوری علا یا اینکه فرصت هست با آقای صنیعی یک صحبتی داشته باشیم به توافق برسیم؟

 

اسماعیل نوری علا: بنابراین تصمیم قطعی را موکول می کنیم به جلسه بعدی. در آن سه شهر معلوم شود که رابط کیست؟ پس پیشنهادات ما سه نفر مورد توافق قرار گرفت؟

 

ویدا طهرانی: یک نکته ای را من خواستم خدمت دوستان یادآور شوم. بنا بر آن جلسه که ستاد مؤسسین همین گروهی هستیم که اینجا هست، اما این رابطی که قرار است باشد کسی است که در آن شهر قرار است خودش دوباره یک ستادی از هموطنانی که تأیید کند انتخاب کند و آن فرد رابط با ستاد موسسین هست و ستاد هیئت مدیره یا ستاد خودشان در آن شهر را معرفی می‌کند آنوقت ما می دانیم مثلا ما در پاریس فردی که رابط هست شبکه ای که دارد راه اندازی می کند، با چند نفر از آن افراد هستند ستاد پاریس را دارند تشکیل می‌دهند و اینطوری ارتباط برقرار می‌کنند با ستاد مؤسسین، اما دیگر ارتباط اینکه انجمن ها و افراد در پاریس به آن گروه بپیوندند، می‌شود کار مجزایی که آن گروه در شهر خودشان باید انجام بدهند. من فقط خواستم اگر احیانا دوستان تازه به ما پیوستند این سوء تفاهم پیش نیاید که قرار است بروند و نباشند، ستاد مؤسسین قرار است که همین گروه باشد اما آن دوستان رابط شهرشان هستند.

 

اسماعیل نوری علا: در عین حال پیشنهاد دیگرم این است: چون به محض اینکه ما اعلام بکنیم در رسانه ها که داریم این کار را می کنیم، ممکن است از شهرهای مختلفی با ما تماس بگیرند، آیا ما تعداد اعضای مؤسس شبکه را به همین عده‌ای که اینجا هستیم بسنده بکنیم یا اینکه آنها را هم اجازه بدهیم بیایند جزو هیئت موسس باشند که بین شهرها اختلاف نیافتد که یک شهری رابطش عضو موسس هم هست یا نیست. این را هم یک تصمیم گیری یا اگر نظری دارید بفرمایید.

 

نصیر پرویزی: اگر انجمن ما باشد ما با کل ژاپن در تماس هستیم و عزیزانی که از شهرهای دیگر تمام تشریف می‌آورند بعضی مواقع واقعا یک روزشان می‌گذرد می آیند و برمی‌گردند و پول بلیت شان نزدیک ۲۰۰ یا ۳۰۰ دلار می‌شود ولی اگر بتوانند خودشان مستقیم از آنجا با ایران مدارا در تماس باشند خیلی راحت تر می توانند فعالیت بکنند. این به خاطر فاصله جغرافیایی است، هم با شما هم با عزیزانی که داخل توکیو داخل ژاپن خیلی مشکل بزرگی است. اگر یک جوری همه بتوانیم به هم وصل بشویم. «شهری» اگر بشود فکر می‌کنم خیلی مشکلات زیاد باشد، اگر «کشوری» باشد بهتر است. اجازه بدهید مثلا ما که در ژاپن هستیم کل ژاپن داشته باشیم عزیزانی که در کانادا هستندهمین طور. کسانی که فرانسه هستند همینطور. شهری که باشد فکر می کنم مشکلات خیلی زیاد باشد؛ کشوری باشد.

 

اسماعیل نوری علا: با توجه به تفاوت وقت ما فکر کردیم که لااقل در هر کشوری یک رابط داشته باشیم. فعلا چون دوستان ما در شهرها هستند از این جا شروع میکنیم. ولی من فکر می‌کنم مآلا کار ما به اینجا خواهد رسید که شهرهای مختلف یک کشور با هم بتوانند کار کنند و بتوانند یک تشکل کشوری هم داشته باشد. ولی همه اینها اقدامات بعدی است. از آنجا شروع کنیم که ما الان در شهرهای مختلف لااقل در 18 شهر نماینده یا رابطه داریم. بعد اقدامات بعدی را انجام میدهیم. یک رابطی می‌آید می‌گوید، که مثلا آقای حسین نژاد می آید می گوید در مارسی هم یک عده ایرانی می‌خواهند انجمنی تشکیل بدهند و خود آقای حسین نژاد کمک می کند که آنجا هم همین اتفاق بیفتد.

من در هفته گذشته و در مذاکره هائی که با برخی از دوستان داشتم به یک موردی برخوردم، ببینید: ته ته این کاری که داریم می کنیم آن این است که می‌خواهیم یک نیروی جهانی از ایرانیان را بگذاریم پشت سر شاهزاده. در نتیجه از این جریان توقع این نباشد که مثلا آقا چرا تظاهرات نمی کنیم، چرا اعلامیه نمی دهیم. این کارها را که سازمان های خودتان هم اکنون انجام میدهند. اصل قضیه این است که 13 یا 14 سال پیش که من اولین بار شاهزاده را دیدم، ایشان می گفتند که من می خواهم بدانم که پشت سر من چقدر ایرانی هست. ما این کار را برای این قضیه انجام می‌دهیم. یعنی می‌رویم بسوی اینکه آن ائتلاف مشتاقانی که ایشان می خواهد را ایجاد کنیم و بگوییم بفرمانید، اینقدر ایرانی دور هم جمع شده ایم، رسما هم اعلام می کنیم که حامی شما هستیم، شما سخنگوی ما هستید، نماینده ما هستید. این است که زیاد توقعی از جمع خودمان و یا از این شبکه نداشته باشیم که حتما اقدامات خاصی انجام شود.

دیروز هم در جلسه ای که با آقای بشیرتاش و آقای فؤاد پاشایی داشتیم در این مورد صحبت کردیم که آنها اقدامات خودشان را برای گردآوردن سازمان های سیاسی عمده به کار ببرند، و ما هم از این طرف داریم انجمن ها را به هم وصل می کنیم، یک جایی اینها به همدیگر خواهند رسید. من امیدوارم که مثلا برای نوروز پیش رو، ما بتوانیم اعلام موجودیت بکنیم که شبکه بوجود آمده، آن طرف هم آن مرکز هماهنگی وجود دارد و این شبکه می پیوندد به مرکز هماهنگی و کارها شروع می‌شود.

این را خواستم بگویم که یک وقت فکر نکنید ما داریم یک سازمان جدیدی به وجود بیاوریم که علاوه بر آن کارهایی که شما دارید هم اکنون انجام می‌دهید، می‌خواهیم کارهای جدیدتری ارائه بدهیم. ما قصد مان این است که برویم به طرف آن ائتلاف مشتاقان. در این مورد اگر حرفی نیست من بروم به مورد بعدی.

 

جلال جنتی: جناب نوری علا، وقتی صحبت از فردیت می‌شود به فرض مثال بنده بخواهم در هلند یک چنین کاری را انجام بدهم، اینکه شما دارید می فرمایید، وقتی که اینها تجربه قبلی بنده است وقتی شخص بخواهد این کار را بکند تا اینکه بنده بخواهم یک موسسه‌ای را تشکیل بدهم یک انجمنی را هرچه قانونی تر هر چه به ثبت برسد حالا هر کسی هر ایده ای دارد، یعنی که در قامت یک انجمن باشد در قامت یک اسم رسم دار باشد، تصور بنده این است که خیلی بیشتر جواب می‌دهد. یعنی بنده دارم کاملا همسویی می‌کنم با شما، اما من جلال در هلند چه اشکالی دارد که بخواهم مثل- نمی‌خواهم صرفا کپی برداری بکنم- گروه های دیگری را که دارند کار می کنند بخواهم ۷۰ یورو ۵۰ یورو از جیبم پولی بدهم که بخواهم بگویم این انجمن یک مانیفیست هم داشته باشد تعریف کنم. به عقیده بنده آنجوری این تاریخ خیلی قابل دسترس تر است .چون که آن موقع من دارم از طرف یک ارگان یا سازمان دارم صحبت می‌کنم. ۳ نفر هم عضو می خواهد که دیگر بهر حال این سه نفر را در شهر خودم با تصور به اینکه همفکر و هم عقیده من باشند، چون بنده در رادیو مشروطه یک موسسه‌ای را اینجا دارم تشکیل میدهم چه بهتر که در قامت آن موسسه هیچ اشکالی هم ندارد لازم نیست که از اسم کسی وام بگیرم، عرض بنده این است که آیا بهتر نیست من جلال به یک شخص یا فرد در این راه تلاش کنم؟ بعنی اگر بروم شهرداری شهرم، بگویم من از فلان ارگان آمدم، از طرف فلان موسسه آمدم، حتی اگر ضعیف باشد آن موسسه حتما واقعا خریدار بیشتری دارد. 

 

اسماعیل نوری علا: من فکر می کنم که فرمایش شما با کاری که ما داریم میکنبم و عرایضی که گفتم هیچ تنافری ندارد. یعنی اینکه ما می گوییم در هر شهری یک سری انجمن هایی هم اکنون وجود دارند. الان دیدید که آقای پرویزی راجع به انجمن خودشان صحبت کردند، خانم مهری هم راجع به انجمن خودشان،. ما می‌گوئیم در این فعالیت معین اینها وقتی با هم دور هم جمع می‌شوند، بگویند ما داریم در ذل ایران مداری کار میکنیم، نافی وجود آنها نیست. اگر هم افرادی در آن شهر وجود داشته باشند که عضوی سازمان نباشد، می‌توانند بیایند در این انجمن ایران مداری عضو شوند. این راه حلی بود که با خانم طهرانی و آقای واعظ پیدا کردیم و خدمت دوستان فرستادیم. بنابراین به نظر من هیچ مشکلی نیست.

در مورد ثبت هم در جلسه قبلی هم صحبت کردیم. اگر که یک شهری بخواهد انجمن خودش را به ثبت برساند، مخیر است. ولی این را به عنوان اجبار نمی‌گوییم که در شهرهای مختلف حتما باید به ثبت برسد. یک انجمن فکر می‌کند اگر به ثبت برسد، راحت تر می تواند کار خودش را انجام بدهد. یک انجمنی فکر می‌کند نمی‌تواند. به خصوص در این امریکا که من هستم شما به عنوان یک سیتیزن آمریکا نمی‌توانید یک انجمنی تشکیل بدهید برای براندازی حکومت یک کشور دیگر. بنابراین من نمی‌توانم بروم بگویم انجمن شهر خودم را برای براندازی حکومت ایران ثبت بکنم،  بنابراین ما ثبت نمی کنیم.  بستگی به توان و امکانات آن کشور و آن شهر دارد. 

 

شهرام عباسپور: فقط این پیشنهاد بود که از دوستانی که هستند خواهش بکنم ما الان راه های ارتباطی را آقای دارابی زحمت کشیدند هم تلگرام داریم هم واتساپ داریم، از آنجایی که جناب پرویزی فرمودند، همین را می خواستم بگویم که بهرحال این راه های ارتباطی را هم داریم برای تسهیل بهتر روند کارمان حتی انجام می‌شود، پیشنهاد داد، انتقاد داد، نظر داد، همه این صحبت ها و اینکه حداقل این باعث می‌شود که از قبل دوستان برایشان مقدور نیست در جلسه شرکت بکنند به اطلاع بقیه دوستان برسانند و خواهش من این بود که حداقل این یک ساعتی که قرار است شنبه ها با هم وقت بگذاریم تا آن جایی که ممکن است سعی کنند وقتی دیگری نگذارند. چون هر بار که دوستان جدیدی می آیند باید معرفی شوند باید صحبت های جدید بشود.،باید صحبت های قبلی به اطلاع دوستان برسد، این خودش کلی وقت می گیرد. اگر بتوانیم یک مقدار جدی بگیریم این قضیه را بقیه صحبت ها را من خواستم بگویم جناب نوری علا گفتند هرچقدر تعداد ما بیشتر می‌شود، اختلاف سلیقه ها، اختلاف نظرها بیشتر می شود ولی ما هم توافق کردیم ضمن اینکه چه کسی مشروطه خواه است، پادشاهی خواه است یا جمهوری خواه است، بهرحال محوریت شاهزاده رضا پهلوی را اگر هم می‌خواهند دوستان جدیدی را به جمع خودمان بیاوریم با کسانی که صحبت میک، انجمن ها یا شخصیت ها، راجع به این موارد اول این دوستان را آگاه بکنیم که اگر خواستند بیایند در جمع ما حداقل راجع به این محور های اصلی مشکلی نداشته باشیم. یک سئوالی هم از دوستان ژاپن در توکیو داشتم، آقای عارف سرایی قبلا از دوستان ما بودند در جمع ما بودند، نمی‌دانم که ایشان با این دوستان ارتباطی دارند، هنوز هم فعالیتی دارند؟ نمی‌دانم دکتر نوری علا در جریان است از عارف سرایی شما خبری داد. 

 

اسماعیل نوری علا: عارف سرایی یک مقدار غیر عادی است رفتارش، یک جایی یک مرتبه دیدم یک ایمیلی زد مقدار زیادی به من پرخاش کرد که شماها دارید معطل می‌کنید، من دیگر با شما نیستم. من دیگر بعد از آن از او خبری ندارم و نفهمیدم اصلا چه چیزی باعث شده بود که اینطور برآشفته بشود. نم‌یدونم دوستانی که در توکیو هستند می‌توانند نظر بدهند.

 

سمیه مهری: خیلی چیز زیادی از دست ندادید آقای نوری علا. فکر می کنم آقای پرویزی بیشتر بشناسند، اگر آقای پرویزی شما بفرمائید ممنون می شوم.

 

نصیر پرویزی: والا من عادت ندارم کسی که نباشد پشت سرش صحبت بکنم من صحبت شما را تصدیق می کنم چیز زیادی از دست ندادید یک مقداری متاسفانه، کمی توهم مبارزه زیاد دارد.

 

اسماعیل نوری علا: البته ۲ نکته را به نظر من باید توجه کنید، کسی که وارد کار اجتماعی می‌شود، می‌شود پشت سرش حرف زد چون دیگر از حوزه خصوصی خارج شده، این یکی دوما هم ما در مورد پیوست های آینده باید نظر بدهیم. فعلا این قضیه به عهده من و آقای دارابی است که دوستانی را که از یک فیلتری رد می کنیم بگوییم که تشریف بیاورند به این جلسات، ولی به زودی کار ما به اینجا خواهد کشید که مثلا آقای عباسپور بگوید بیاید بگوید که آن آقا از ژاپن می خواهد عضو شود و ما باید تصمیم بگیریم که می خواهیم قبول بکنیم یا نکنیم. اما آن وقت آقای پرویزی و خانم مهری باید صریح‌تر از این مطلب صحبت بکنند. من فکر می کنم ما چیزی را جز گرفتاری از دست ندادیم  ولی اگر ببینیم آقای عباسپور شما در تماس هستید می‌توانید استعلام بکنید که جریان چیست.

 

شهرام عباسپور: من این را بیشتر از این جهت سئوال کردم. من می‌شناختم بهرحال عارف سرایی مدتی با ما بود همانطور که جناب پرویزی گفتند ایشان اولا با یکی دوتا حرکتب کرده بودند فکر می‌کردند که بهرحال راه مبارزه این است. خیلی تندرو بودن و اختلاف ما هم سر این بود. بیشتر صحبتم سر این بود که هنوز در مرحله معرفی و آشنایی هستیم باهم، من می‌خواستم بدانم اگر ایشان در جمع دوستان هست منتظر عواقبی باید باشیم. چون من با چهره ایشان و رفتارش. من از جلسه قبل هم می خواستم راجع به ایشان سئوال بکنم که همچنین افرادی ممکن است بتوانند تاثیر منفی بگذارند. 

 

سمیه مهری : در جمع هیچکدام از انجمن ها نیستند خیالتان راحت.

 

امیر بیگلر: عارف هم کلاسی من بوده البته ما یک دوست مشترک داشتیم، من طبیعی می‌خواندم در دبیرستان، ایشان و آن دوست من ریاضی فیزیک خواهند. من را می‌شناخت ولی من در اصل کنگره سکولار دموکراتها با او آشنا شدم. بچه خوبی است. دوستان می گویند که توهم گرفته بود. البته در آن مقطعی که شما فرمودید ما چند تلفن داشتیم بعد تماس من هم با او قطع شد. اتفاقا چندین وقت بود ما فراموشی به ما دست داده بود، نامش را یادم رفته بود به او زنگ بزنم بگویم کجائی مرد حسابی چرا با آن تندی با این کندی، ولی خوب به قول معروف شما شعر را بهتر از من بلدید می گفت ما برای وصل کردن آمدیم نی برای فصل کردن آمدیم در اصل فکر کنم همین روند را طی بکنیم، اگر مشکلات بیشتر ما مسائلی که پیش می آید دیگر جناب نوری علا تجربه شان از همه ما بیشتر است. برخوردهای احساسی که می‌شود، اینجوری از کوره در می‌رویم و تمام معیارهای اخلاقی و اجتماعی را هم بعضی مواقع متاسفانه زیر پا می گذاریم که نباید اینجوری باشد. ولی برگردیم به اصل جریان خودمان. جناب نوری علا این متن پیشنهادی که شما است من خواندم خوب بود فکر کنم کامل باشد حتی من فکر کنم اگر هم یک روزی تصمیم بگیریم که ابن انجمن های شهری بخواهد ثبت شود، یکسری آن موارد قانونی که طبق قوانین هر کشوری باید در ثبت وجود داشته باشد به آن اضافه کنیم، آن هسته‌اش کافی است. برای ثبت، دموکراتیک بودن، حق رأی، تمامی اینها خوب است. من فکر کنم اگر خودمان را در همین چارچوب نگه داریم. البته اگر همه دوستان موافق باشند با من هم نظر باشند در این چارچوب خودمان را نگه داریم، من دقیقا صحبتی که جناب جنتی کردند متوجه نشدم شما توضیح دادید، ولی فکر نمی‌کنم من اگر یک انجمن ثبت شده داشته باشم در شهر خودم، همکاری من با این طرف فکر نمی‌کنم با همدیگر تناقض داشته باشد یا تداخل داشته باشد که این یکی باعث بشود جلوی کار آن یکی گرفته شود. من فکر می کنم اتفاقا یک مزیتی هم برای دو طرف است. یعنی برای دو انجمنی که در آینده وجود خواهد آمد یا وجود دارند، کمک متقابل خواهد بود که قدرت آن انجمن را بیشتر بکند چون حرف برای زدن دارد بخاطر اینکه دیگر فقط شهر خودش نیست، بلکه صحبتی که می کند چند شهر در تمام دنیا پشت سر صحبتش است. از این نظر من گفتم که اگر بتوانیم یک چارچوبی نگه داریم و خودمان را در آن چارچوب نگه داریم، برای آینده هم اگر ائتلاف یک کمی گسترده تر شد، به اصطلاح گروه ها یا جریانات سیاسی خواستند بپیوندند، ما اصالت خودمان را نگه داشته باشیم که به هم نریزد. فکر کنم این دید اصلی ما باید باشد.

اسماعیل نوری علا: من یادم است هفته پیش راحع به این مسئله صحبت کردیم و قرار را اینطور گذاشتیم که تصمیم با خود آن انجمن باشد. من حتی این تجربه را خدمت شما گفتم که وقتی که ما حزب سکولار دموکرات ایرانیان را درست کردیم، در بنیادنامه خودمان نوشتیم ما می خواهیم براندازی بکنیم، ولی این را نمی شد برد به اداره ثبت، این بود که خود این اداره ثبت ها یک فرم هایی دارند ما آن فرم را گرفتیم پر کردیم. حتی نگفتیم اسم ما سکولار دموکرات است. یک مخففی گذاشتیم که ما می خواهیم یک همچنین تشکیلاتی را بدهیم ثبتش کردیم. چون در امریکا شما نمی توانید حساب بانکی داشته باشید اگر ثبت نشده باشید بنابراین ما مجبور بودیم ثبت بکنیم ولی مجبور بودیم فقط فرم آنها را پر کنیم از اینکه ما چه نیتی داریم آن را در آن فرم بیان نکرده بودیم.

 

شمس دارابی: من گروه واتساپی را درست کردم دوستان را یکی یکی اد می کنم در مورد نکته ای که فرمودید که رابطین شهرها جزو هیئت موسس باشند، خواستم نظرم را بگویم من موافق هستم که باشند که بعدا بخواهد ارتباط داشته باشد اگر ایشان در جلساتی که هیئت موسس نباشد مشکلاتی بوجود می آید. 

 

فرامرز کهن: سه نکته کوچک را می خواهستم بگویم یکی اینکه ما قبل از اینکه درباره این بحث بکنیم چه کسانی در چه شهرهای مثلا رابط خواهند بود، به نظرم بد نیست اول درباره این حرف بزنیم که اصلا هدف نهایی ما چیست؟ ما از چه ابزاری می خواهیم استفاده کنیم، مثلا اگر کسی می گوید من از خشونت استفاده می‌کنم، حمله می‌کنم به کنسولگری جمهوری اسلامی شاید گروه هایی باشد که قبول نکنند همکاری کنند. ما باید درباره ساختار این نظامی که می خواهیم درست بکنیم حرف بزنیم. مثلا فقط دیدار هفته ای نیست که میخواهم بدانم که ۳ ماه بعد ۶ ماه بعد یک سال بعد اگر ما یک گروهی هستیم قرار است با همدیگر همکاری بکنیم، هر کاری می‌خواهند بکنند هر هدفی می‌خواهد به آن برسند ساختار آن چیست؟ اگر تصمیم گیری قرار است اتفاق بیفتد، مسئولیت آن با چه کسی است وظیفه چه کسی است؟ اگر منابعی به دست می آید، چطور قرار است این  منابع را تقسیم کنیم؟ اگر مثلا ما جمعا 150 نفر هستیم، اگر روزی 20 هزار یا 200 هزار نفر شدیم، چطور قرار است تقسیم کار بکنیم چه کسی قرار است هدایت کند مدیریت کند؟ به نظر من قبل از اینکه ما یک ساختار، بگوئیم نظام کاری مان را تعیین نکردیم، درباره آن حرف نزدیم، تصمیم نگرفتیم، خیلی منطق نمی‌بینم شروع کنیم دنبال شهر گشتن، بپرسیم چه کسی در پاریس می خواهد همکاری بکند، چه کسی در توکیو است مخصوصا ممکن است همکاری دوستان وابسته به اهداف ما باشد، وابسته به ابزار ما باشد. نکته شماره دو اینکه من با جناب پرویزی در ژاپن موافق هستم که ما باید تا حد ممکن از امکانات اینترنت و دنیای دیجیتال مدرن استفاده کنیم مثلا من که در غرب آلمان هستم و طبیعتا می‌توانم دعوت کنم که کسانیی بیایند در شهر آلمان همکاری کنند ولی خب قرار باشد ۹ ساعت در روز با قطار این طرف و آن طرف بروم، طبیعتا کمکی به من نمی کند، وقتی می توانم همان کار را بصئرت آنلاین انجام بدهم. درست است برای کار اجتماعی، همبستگی اجتماعی خیلی کمک می کند به هدف ما ولی از طرف دیگر اینکه کنش اجتماعی مهم است. اگر چیزی جلوی کنش اجتماعی من را می گیرد و وقت من را تلف می کند، پول من را تلف می‌کند، طبیعتا کارایی من را می آورد پایین از نظر اجتماعی و سیاسی در نتیجه بهتر است که ما دنبال یک خط وسطی باشیم. اگر در ژاپن کسی بیاید ۵ تا ۶ ساعت با قطار حرکت بکند که صرفا در یک برنامه ۲ ساعته شرکت کند، کارایی اش پائین است چه بهتر است که منطقه ای پیدا کنیم، هر ۲ ماه یک بار دیدار داشته باشند، یک وقت هایی دیدار آنلاین داشته باشند برای اهداف شان برسند. نکته سوم چیزی که من فهمیدم از سخنان شما جناب نوری علا، این است که هدف بلند مدت ما این است که ما می‌خواهیم که برای جناب پهلوی یک زمینه بزرگ مردمی ایجاد بکنیم در واقع یک بسیج بزرگ مردمی ایجاد بکنیم که حامیان ایشان هستند و بتوانیم به دنیا نشان بدهیم که ایشان مشروعیت دارد. طبیعتا خیلی فکر منطقه است، کمک می کند به ایجاد رهبری سیاسی. نکته ای که من اینجا می‌بینم فرض کنیم 15 شهری که اینجا هستند، ما صرفا بگوئیم 15 شهر با همدیگر همکاری می‌کنند و به حمایتشان، از دین من این کافی نیست یعنی کمکی به به هدف نهایی ما نمی کند. اگر شما دنبال این هستید که میلیون ها نفر را تبدیل بکند به حامیان شان راه های بهتری وجود دارد. یکی از ساده ترین راه هایی که وجود دارد این است که از اینستاگرام استفاده بکنیم. امروز شما در اینستاگرام نگاه بکنید. ایشان یک چیزی در حدود ۴ نفر دنباله رو دارد حالا چند نفر واقعا ایرانی هستند، چند نفرشان اصلا انسان واقعی هستند من به آنها کاری ندارم، ولی از 100 میلیون ایرانی فقط ۴ میلیون نفر، ما اگر بتوانیم این را افزایش بدهیم یعنی اینکه بتوانیم یک روزی نشان بدهیم که ببینید ۳۰ میلیون نفر دنباله رو ایشان هستند، آنجاست که یک مشروعیت ایجاد می شود. ولی با اینحال اثبات مشروعیت واقعی نیست. بهترین راه نسبت مشروعیت واقعی، اتفاقا چیزی است که شما نمی‌خواهید انجام بدهید، مثل تظاهرات در خیابان اگر 200 هزار نفر در خیابان برلین را بروند این می‌شود مشروعیت به دعوت ایشان یا اینکه بهترین راهش عموما رای گیری مستقیم است. ما اگر بتوانیم از ابزار اینترنتی استفاده بکنیم خوشبختانه در چند ماه اخیر هم بوجود آمدند ولی ما یک روش پیدا کردیم به صورت امن زیر نظر  سازمان ملل و هر جای دیگر، داریم رای گیری انجام می دهیم. مثلا 200 هزار ایرانی رای دادند این مشروعیتی که از نظر سیاسی و از نظر قانونی به شدت قوی است و از این می‌شود خیلی محکم استفاده کرد.

 

اسماعیل نوری علا: من نمی بینم که پیشنهادات شما تنافری با کاری که ما داریم می کنیم داشته باشد این خوشحالی ما هست که یک آدمی مثل شما بین ما هست که می تواند راهنمایی بکند که ما این کارها را هم بتوانیم انجام بدهیم. ولی من فکر می کنم روی تجربه دارم خدمت شما عرض می کنم ما از یکجایی باید شروع کنیم وقتی که راه افتادیم آنوقت همه این امکانات را می توانیم بسنجیم و با همدیگر کارش را انجام بدهیم. اگرشما هر نطری که دارید حالا که تلگرام و واتساپ راه افتاده، شما می توانید نظر خودتان را آنجا بنویسید در طول هفته بتوانیم با همدیگر صحبت بکنیم.

 

فریبا امان زاده: بیشتر سئوالات و صحبت های که می‌خواستم بکنم آقای فرامرز انجام دادند و من همین بخصوص نکته اول صحبت هایش و چیزی که هست جناب نوری علا، با وجود یک سال و نیم آقای بیگلر در جریان هستند نزدیک ۲ سال یک اتاق فکر یک اتاق فکر تشکیل دادیم که بتوانیم همین کار شما را انجام بدهیم، ولی متاسفانه من در پاریس که با خیلی، حتی پادشاهی خواهی ها و مشروطه خواهانی که در پاریس بودند، چپ ها که اصلا به هیچ عنوان من زنگ زدم اصلا تلفن را روی من قطع کردند، مجاهدین هم که هیچی ولشان کن، جمهوری‌خواه‌ها و حتی خود مشروطه‌خواهان که اینجا هستند هم حاضر به همکاری با ما نشدند. برای اینکه گفتند ما خودمان هستیم ما خودمان می‌توانیم. من سئوالم این است که ما چه کار بکنیم این مشکل من خودم من هستم را در ایرانی ها از بین ببریم. هزار انجمن و هزارتا می بینیم بخصوص بعد از جنبش مهسا خیلی انجمن ها مثل قارچ آمدن بیرون از زمین، ولی همه دارند تک کار می‌کنند، هیچکس حاضر نیست بیاید یک کار گروهی انجام بدهیم. ما اول این روش، این کار را باید پیدا بکنیم که چه کار بکنیم کنار همدیگر قرار بگیریم. چون یک سال و نیم دو سال من کار کردم اتاق تشکیل دادم از آقای ایجادی، آقای اسدی و خیلی بچه های آمریکا آلمان از همه جای دنیا جمع کردیم در این اتاق، خیلی با همکاری بودند از آقای بیگلر شخصا هم باز دعوت کردیم، ولی خوردیم به در بسته برای اینکه این منم نگذاشت. این من این وسط هست من خودم انجام می‌دهم ما مگر خودمان چپ چوله ایم ما خودمان میک این راهکارش چیست؟

 

اسماعیل نوری علا: از من بپرسید تقریبا دارد 30 سال می شود که در این کار هستم و با همه آدمهای دست اندرکار آشنا هستم و صحبت کردم و غیره، اصلا فکر رفتن سراغ شخصیت ها را از سر بدر کنید اینها ننخواهد آمد اگر هم بیایند جز دردسر درست نخواهند کرد. ما آدمهای عادی که داریم زندگی خودمان را می کنیم و دلمان می خواهد که حداقل شراکت سیاسی را هم داشته باشیم، اینها هستند که آن لشکر عظیم را به نظرمن بوجود خواهند آورد. شما چطور ممکن است که مثلا این دوستانی که اسم بردید، آقای ایجادی را بردارید بیاورید در انجمنی بنشیند متواضعانه به عنوان یک عضو نظر بدهد و همکاری بکند. اینها دوستان عزیز من هستند دارم این را می گویم، اینقدر من شان گنده است که محال است که بشود. شما نگاه بکنید. یکی از شعارهای ما این است که من به هیچ گروه و دسته ای تعلق ندارم! این اولین کارتی است که اینها می‌کشند بیرون، درحالی که این چه هنری است که تو به هیچ جایی تعلق نداری؟ نمی توانی با کسی کار بکنی، خودت درست کن و بقیه را جمع بکن. اینکه من یکی به این نتیجه رسیدم که دنبال اینجور اشخاص اصلا نخواهم رفت. اما ایرانیانی که دارند زندگی خودشان را می‌کنند دلشان برای ایران می سوزد می‌خواهند در مورد آینده ایران اثری داشته باشند، آنها هستند قابل جذب هستند به نظر من. در عین حال من زیاد هم فکر نمی‌کنم ما لازم داشته باشیم میلیون ها نفر را در جمع خودمان داشته باشیم چون به همین دلیل است که اصرار ما روی انجمن ها است نه روی افراد، انجمن ها یک مشروعیتی به یک شخص میدهند که افراد نخواهند داد. شاهزاده هم اکنون می تواند بگوید که مثلا 600 هزار نفر به من وکالت دادند، ولی این ۶۰۰ نفر کجا هستند؟ مثل قطره آب رفتن به زمین پیدا نیست. شما نمی توانید یکی را پیدا کنید، اما اگر انجمنی باشد که اعضای آن مشخص باشند، فعالیت داشته باشد، بعد این انجمن بگوید که ما وکالت میدهیم به شاهزاده یا ایشان سخنگوی ما هستند، این قابل ارائه حقوقی در سطح دنیا است. من فکر نمی‌کنم ما احتیاج داریم که مثلا ۶۰ میلیون آدم را در این مورد ردیف بکنیم. ولی بهرحال مؤسسین این شبکه شماها هستید و معالا شما هستید که سرنوشت آن را تعیین می کنید. من فقط در حد اینکه فعلا رابط باشم که بتوانم همه را دور هم جمع بکنیم عمل می‌کنم. فکر می کنم به زودی انتخابات خواهیم کرد، مسؤولان شبکه روشن خواهید شد، سخنگویان شبکه، چون ما باید اعلام موجودیت خودمان را بطور وسیعی انجام بدهیم. از همه رسانه ها استفاده کنیم، تلویزیون ها، رادیوها که مردم شهرهای مختلف بدانند که چنین اقدامی شده و در نتیجه ما باید اول به خودمان هم یک نوع رسمیتی بدهیم در این مورد. 

 

حسین خلیفه: بنده چند سئوال برای من پیش آمده بود در رابطه با مکانیزم تشکیل انجمنها، جناب دکتر نوری علا می‌دانید که در کشورهای مختلف، شهرهای مختلف، ممکن است تعداد افراد ایرانی زیاد باشند و شرایط این را که هر کسی هر جمعی در شهر خودش انجمنی را تشکیل بدهد وجود داشته باشد، آیا این رابطس که در اینجا معرفی می‌شود مسئولیت رابط همه همه شهرها می‌شود یا اینکه در جلسات آینده آنها رابطه مستقیم خودشان را خواهند داشت؟ برای مثال در آمریکا در شهرهای مختلف انجمن های ایرانی تشکیل بشوند، آیا هر شهری رابط خودش را معرفی می‌کند یا همین رابطی که در همین جلسات تعیین می‌شود، رابطه آن شهرها هم است. یعنی مسئولیت هماهنگ کردن، مسئولیت تشکیل انجمن های شهری در کشور خودش را خواهد داشت.

 

اسماعیل نوری علا: همین یک سئوال را دست نگه دارید خودتان پیشنهادتان چیست؟

 

حسین خلیفه: من پیشنهادم این است که حالا در نروژ من زندگی می‌کنم، اینجا من یک انجمن کشوری کافی است چون تعداد ایرانی ها زیاد نیست. ولی اگر مثلا آمریکا در شهرهای مختلف تعداد ایرانی ها زیاد است، اگر این مسئولی که برای آمریکا تعیین می‌شود، بتواند تماس بگیرد و آنها را فعال کند و از آنها همین چیزهایی که اینجا بحث می شود اینها را ارائه بدهد. این اساسنامه را از آنها بخواهد که انجمن ها را تشکیل بدهد و آنها خودشان رابط معرفی بکنند چون برای کشوری مثل آمریکا یک رابط شاید کافی نباشد ولی برای نروژ فکر کنم یک نفر از سرش هم زیاد باشد. 

 

اسماعیل نوری علا: بهرحال اینها همه چیزهایی است که در نظامنامه یا آئین نامه می خواهیم بنویسیم باید پیش بینی بکنیم هنوز وارد آن اقدام نشده ایم. من هم فکر می‌کنم که در بعضی از کشورها یک نفر رابط کشوری وجود داشته باشد کافی است همانطور که می گوید در آمریکا یا در کانادا وسعت سرزمینی موجب خواهد شد، که سخت است که یک نفر همه کارها را بگرداند.

 

حسین خلیفه: بنده عرائضم تمام نشد در رابطه با افراد منفرد که جلسه قبل هم یک مقدار نامطمئن بودیم، حالا شما مواردی را فرمودید.که اصلا به آنها کاری نداریم، آیا افرادی که نخواهند به این انجمن ها پیوست بشوند یعنی خودشان را سازماندهی بکنند در این انجمن ها، تکلیف آنها چیست؟ یعنی ما میتوانیم در اساسنامه این را قید کنیم که افراد همه باید  در کشور خودشان عضو انجمن باشند. اینجوری اگر ما این بند یا ماده را قید کنیم فکر کنم دیگر تکلیف آن افراد هم از قبل مشخص شده دیگر سردرد نخواهیم داشت. افرادی که نمی خواهند عضو انجمن ها باشند. چون خیلی مشکل است که افراد به طور واحد به طور شخصی بخواهند بعدها در آینده بیایند خودشان را معرفی کنند و تک واحدی بخواهند رابط خودشان باشند. این هم یک مسئله است که این را هم باید به لحاظ تکنیکی تکلیف این مسئله روشن بشود و در اساسنامه قید شود این مسئله. مسئله دیگر کشورهایی است که امروز در این جمع حضور ندارد، یعنی مثلا سوئد، فنلاند، دانمارک کسی اینجا نیست. آیا ماها که ما در اسکاندیناوی هستیم می توانیم ارتباط را برقرار بکنیم یا اینکه از آنها بخواهیم که آنها رابط خودشان را معرفی بکنند؟در رابطه با ثبت انجمن ها، مزیت های خیلی زیادی دارد. یکی این است که اگر فردا این انجمن بخواهد همایشی در آن کشور برگزار بکند حتما باید ثبت شده باشد. چون وقتی می‌رود پلیس چون اینجا باید آدم نمی‌تواند همینجوری ۳ نفر را در خیابان جمع کنند و بعد تظاهرات یا همایش دیگری را برگزار کند. حتما باید از قبل تعداد افراد را معرفی کند. از پلیس تقاضا بخواهد و مکانش را معلوم بکنند، این از نظر مزیت هایی که ثبت این انجمن ها می تواند داشته باشد. مزیت دیگری دارد این است که شما فرمودید مثلا شاهزاده چجوری می تواند ادعا بکند من اینقدر هزار  نفر به من وکالت دادند؟ ولی شما اگر این انجمن ها را ثبت بکنید به استناد به آن مدارکی که از آن اداره ثبت می آید شما می توانید اینها را ارائه بدهید و شخص ثالثی هم بفرستید. این هم مزیت دیگری که ثبت کردن انجمن ها می تواند داشته باشد. 

 

اسماعیل نوری علا: نه من شکی ندارم، این را گذاشتیم به عهده انجمن ها یعنی یک تصمیم سراسری نباشد که همه انجمن ها باید بروند در شهر خودشان، خودشان را ثبت بکنند. مسائل هر شهری اقتضا می کند که آنگونه عمل بکنند. من خودم مثلا اگر که در شهر خودم بتوانم انجمن ایران مداران درست بکنم، باید یک حساب بانکی هم درست بکنم و بعد حساب بانکی لازم می آورد که من باید ثبت کنم، اما در ثبت نمی آیم اساسنامه خودمان را ثبت کنم،. اساسنامه که آنها میدهند پُر می‌کنم و ثبت می‌کنم و بقیه کارها را انجام میدهم. یک نوع قرارداد فی مابین اعضاء هست. ببینیم چه پیش می‌آید برویم جلو. 

 

حسین خلیفه: مثلا در نروژ حتما اساسنامه را یک جوری آدم ترجمه بکند ولی لازم است شما بیایید بند به بند اساسنامه را ترجمه بکنید. شما می‌توانید خلاصه و چکیده اساسنامه را که منافاتی هم با قوانین کشور ندارد، آنها را یک اساسنامه ساده درست کنید و به عنوان یک معرفی نامه که چه کار می خواهید بکنید ارائه بدهید.

 

اسماعیل نوری علا: بله قبول دارم من هم همین را داشتم می گفتم، مصالح شهری و کشوری را خود اهالی آنجا تشخیص میدهند تا اینکه ما بیاییم بخشنامه بکنیم که بگوییم که مثلا همه باید بروند ثبت بکنند. 

 

علی حسین نژاد: آقای نوری علا گفتند، شخصیتها در ذهنم بود آقای ایجادی، آقای اسدی، من خودم ارتباط دارم مخصوصا با آقای ایجادی مخصوصا گفتم من خودم هم شک داشتم، این شک مرا یقینی کردید. اینها مسلما، آدم می‌خواهد چه بگویید نه آقا ما در هیچ گروهی نیستیم و نمی خواهیم باشیم. همیشه هم تاکید کردند که اصلا اهل تشکیلات نیستند بخواهند ارتباط یعنی یک تشکلی داشته باشد ولی می‌شود از اینها استفاده کرد. می‌شود سخنرانی دعوت کرد. همیشه هم حاضرند، می‌شود ارتباط برقرار کرد، صحبت کرد ما چنین تشکلی داریم مثلا مهستان سکولار دموکرات آقای نوری علا  اسم شما را ببریم اینها دیگر اعتماد می‌کنند. می‌شود دعوت کرد و همکاری و استفاده کرد از امکاناتشان می شود استفاده کرد. و در رابطه با ثبت من بگویم که اینها به نظر من ما اینجا مشکل است چون اگر بخواهیم خیلی هم اساسنامه دقیق و هدف ها را کامل بگوئیم، آنها قبول نمی کنند. بخواهیم بگوییم مسالمت آمیز و تظاهرات و اعتراضات منتهی می‌شود. یکی هم خرج دارد. فکر می‌کنم اینجا پول می‌گیرند وکیل و اینها همین مسئله مالی، ولی به نظرم اینجا هست چندین انجمنهای فعال ایرانیان در فرانسه هستند. انجمن های ایرانیان که همین راهپیمایی را برگزار می کنند، تظاهرات برگزار می کنند، همین انجمن هما در فرانسه همین جلسه شیر خورشید که در پاریس ما تشکیل دادیم اداره اش را کامل به عهده گرفتند، مدیریت و اجرایش را، تدارکاتش را در این زمینه فعال هستند. می توانیم از اینها استفاده کنیم. یعنی اینها ثبت شده هستند و کاملا می تواند با دوستانی که آنجا هستند ارتباط برقرار کرد، تشکیل خودمان بین خودمان انجمن تشکیل بدهیم بگوییم نه حزب است، چون مطابق، حامی شاهزاده حامی شاهزاده رضا پهلوی هستند بقیه چندتا هم نیستند. جمهوریخواهان هستند چند تا می‌شناسیم اینها مطلقا اسم شاهزاده بیاید اصلا حاضر نمی‌شوند اصلا این چیزهایی که خانم فریبا گفتند درست است. آن دوستانی می شناسیم کاملا با ما هم جهت هستند در راستای همین سکولار دموکراسی و حمایت از شاهزاده هستند. همین انجمن هما که جلسه را اداره کردند، داماد ما است آنجا است مسئولان آنجاست، چند تا از دوستان ما هستند شهرستانهای هستند همانطور که گفتیم می تواند بیایند بپیوندند بخواهیم کمک کنند، پیشنهاد بدهیم در رابطه با کاری مثلا تظاهرات، راهپیمایی باشد یا تشکیل جلسه کنفرانس باشد مثل همین کنفرانس پاریس که چند سازمان با هم هماهنگ کردند با این انجمن، اداره اش کمک بگیرد از امکانات شان و نیازی به ثبت نیست یعنی می‌تواند به آنها صحبت بکنیم از امکانات جمعیت های ثبت شده که با ما هم جهت هستند از آنها استفاده بکنیم. خیلی خوب است از این جهت. من هم پیشنهادهای شما را خواندم، خیلی خوب تشکیلات دادید، متن های شما را خواندم، اصلا که محوری است متن شما بود کاملا موافقم. همه تلاش کنیم در جهت همین راستا فقط اولین کار ما صحبت با دوستان و اینها و استفاده از امکاناتشان و جلب موافقتشان دوستانی که مناسب هستند. اگر تشخیص بدهید قدم اول را می توانیم انجام بدهیم. در پاریس هم من با خانم فریبا امان زاده می‌توانیم باهم تماس داشته باشیم و صحبت بکنیم.کسانی که من می شناسم ایشان می شناسند تماس بگیریم و تشکیل بدهیم به عنوان انجمن خودمان و حامی و استفاده از امکانات دیگر انجمن ها و دوستان، ثبت شده بخواهیم نترسانیم در حالتی که فکر کنند یک گروهی یک تشکیلات حزبی است بخواهیم ثبت بکنیم نیازی نباشد بگوئیم ما با هم دور هم جمع باشیم بتوانیم از امکانات هم در این راستا و این اهداف استفاده بکنیم. 

 

اسماعیل نوری علا: بهرحال من عرض کردم که زیاد روی شخصیت ها حساب نکنید. من یک تجربه را خدمت شما عرض بکنم. در سال 2018 همین آقای ایجادی در فرانکفورت آمد دست من را گرفت گفت که بیا برویم با این آقای شریعتمداری می خواهد با تو صحبت بکند. می خواستند این شورای گذار را تشکیل بدهند. سه تایی رفتیم آنجا با آقای شریعتمداری صحبت کردیم، به توافق رسیدیم وقتی آمدیم بیرون ایجادی گفت، من نیستم. گفتم تو من را برداشتیم بردی و می‌گوئید خودت نیستی! بهرحال این مسئله است. 

 

گشتاسب باوند: من خواستم یک پیشنهادی بدهم آقای دکتر به این شکل که شما اگر ممکن است ۲ نفر، از جمله آقای کهن به تیم تان اضافه کنید یعنی بشوید ۵ نفر، قبل از اینکه ما عضو گیری از نظر کمی بپردازیم، ساختار این کار را مکتوب کنید که ما از کجا باید شروع کنیم و به کجا تمام کنیم. برای اینکه من آنچه که عرض می کنم این است که با توجه به تجاربی که در گذشته به نتیجه نرسید، الان لازم است که ما بیاییم فارغ از شکل نظام، این افرادی که به اصطلاح می‌خواهند در این کار باشند، اینها را در واقع هماهنگ کنیم. یعنی کارهایی که در تمام شهرهای ایران یا به عبارتی شهرهای خارج از کشور، آنهایی که در خارج زندگی می‌کنند، اینها بتوانند اگر تیم کوچک تری هم هستند، یک کارهای هماهنگ با هم انجام بدهند. حالا چه اجرایی حالا چه بخواهد حمایتی باشد. بنابراین لازم است لازمه این کار این است که ما اساسنامه، آیین نامه و خدمت شما عرض کنم که ساختار به اصطلاح نظامنامه هیچ چیزی را که اهدافی را که ما در ذهنمان داریم، دوستانی اینجا هستند ۲۰ نفر حدودا، بتوانند نظرات خودشان را بدهند به جمع بندی بکنیم و یک چیزی را داشته بود بعد بیاییم بگوئیم ما بر اساس این مشی می‌خواهیم این کار را انجام بدهیم و یکی از اینها یکی از این اهداف هم قطعا حمایت از شاهزاده است. برای اینکه ما می‌خواهیم به جهانیان به غرب بفهمانیم که ایشان دارای حامیانی هستند. اگر ما بتوانیم یک قطبی تشکیل بدهیم، قطعا افراد منفرد هم خود به خود حمایت خواهند کرد از این تشکیلات. نظر من این بود اینکه بیشتر پیشنهاد بود که شما مدنظر قرار بدهید که از جمله آقای فرامرز کهن باشد و ببینیم که در عمل آن چیزی را که در ذهن ماست چطور می‌توانیم پخته کنیم و بیاوریم وسط و بر اساس این کارمان را ادامه بدهیم. 

 

اسماعیل نوری علا: فکر می کنم که در این مورد ما قدم هایی برداشتیم. یعنی اولا آن هیئت ۳ نفری تکلیف عضویت‌ها را روشن کرد که اساس آنکه بقیه نظامنامه را بر حول محور آن برداشت بتوانیم بسازیم. بعد هم من یک مصوبه و پیشنهادی را خدمت شما فرستادم. حالا که هم واتساپ را آقای دارابی درست کردند، نظر بدهید همه این پیشنهادات را بدهید. شما پیشنهاد اصلی شما این است که آقای فرامرز کهن هم بپیوندد به آن کمیسیون ۳ نفری، من فکر نمی کردم اساسا کمیسیون 3 نفری قرار است ادامه بدهد، کارش را، فکر می کردم برای انجام آن عمل این ۳ نفر دور هم جمع شدند. اگر که دوستان تصور می‌کنند که باید این کار ادامه پیدا بکند آن وقت خانم طهرانی و آقای واعظ هم باید موافقت بکنند آقای کهن را به پیشنهاد شما دعوت بکنیم بشویم ۴ نفر و ادامه بدهیم. بهرحال قدم بعدی ما این است که هرچه زودتر یک اساسنامه داشته باشیم که هم ساختار شبکه را روشن کند هم ساختار انجمن های شهری و کشوری را بتواند راه بیاندازد. من سهم خودم را به صورتی که خدمت شما فرستاده شد ادا کردم. فکر کردم بر بنیاد آن می‌توانیم مقدارش را حذف بکنیم، بعضی ها را اضافه بکنیم و غیره. 

 

گشتاسب باوند: ادامه که من پیشنهادم این بود که رسانه ای نشود ما کارمان بجایی برسد اگر به نتیجه مطلوب رسیدیم آن وقت آن را رسانه ای کرد. 

 

اسماعیل نوری علا: البته، ببینید در این مورد این را توضیح بدهم. این مسئله ناشی از ما نیست، ناشی از رسانه ها است. یعنی مثلا دوشنبه ها که من برنامه با آقای میبدی دارم خر من را می گیرد می گوید در این زمینه چه کار کردید؟ نمی‌توانیم بگوییم که فعلا نمی توانیم حرف بزنیم بعدا صحبت میک. یک کلیاتی که آمدیم دوره هم جمع شدیم. یک چیزهایی اینطوری را می توانیم بکنیم ولی اعلام موجودیت و اینکه ما هستیم، البته موکول به زمانی است که کارهای ما پیش‌تر رفته باشد. یک بازی پولیتیکال است این وسط که هم بگوئیم هم نگوییم. راه دیگری من ندارم مگر اینکه شما من را ممنوع کنید که اصلا در هیچ برنامه ای شرکت نکنم. 

 

گشتاسب باوند: من با نظر شما موافق هستم.

 

ویدا طهرانی: ولی من احساس می کنم ما دوباره برگشتیم به جلسه گذشته، یعنی خیلی از صحبت ها دارد مدام تکرار می‌شود ما اصلا آن چیزی که شما فرستادید قرار بود مطالبه شود و در مورد آن صحبت بشود،. اصلا به آنجا نرسیدیم و هی داریم صحبت های، یعنی ۸۰ درصد صحبت های امشب ما در مورد همان حرف هایی است که جلسه قبل زدیم. شما چندین بار فرمودید که هدف اصلی این شبکه برگزاری چیزی به اسم تجمع و تظاهرات نیست. همه انجمن ها و گروه هایی که ما در آن هستیم دارد این کار را انجام می‌دهد. ولی با سئوال دوستان دغدغه دوستان برای تشکیل انجمن های شهری این است که گسترده تر به این جمع تجمعات بپیوندند. در مورد ثبت انجمن ها دفعه قبل هم شما فرمودید، امروز هم چندین بار فرمودید که این بستگی به آن شهر یا کشور دارد و ما هی داریم تکرار می‌کنیم. پوزش می‌خواهم اگر قرار باشد ما هر شبنبه بیاییم بنشینیم و یک ساعت ۲ ساعت از وقت مان فقط به صحبت های قبلی برسد و دقت نکنیم که قبلا چه صحبتی کردیم و چه پروتکل هایی برای ما ارسال شده، در آن پروتکل ها چه چیزهایی در نظر گرفته چه چیزهایی صحبت شده و دوباره بخواهیم آنها را تکرار بکنیم، هم وقت همه را گرفتیم، هم انرژی شما را گرفتیم، هی دوباره برای همه توضیح می‌دهید. من فکر می کنم هم در مورد اینکه اهداف ما چیست صحبت کردیم، هم در مورد انجمن ها، هم همه موافقت کردند که آن کمیسیون ۳ نفره در مورد حضور انجمن ها یا افراد، جلسه ای داشته باشند که آن جلسه هم پروتکل آن را اعلام کردیم. دوستی در مورد اسکاندیناوی سئوال کردند بله از سوئد من اینجا هستم، سوئد هستیم و من اینجا حضور دارم. در مورد انجمن های یا فرد، دفعه قبل این مسئله مطرح شد، من فکر می کنم ما وقتی که داریم در این پروتکل اعلام کردیم که از هر شهری حتی توضیح داده شده که به طور مثال از سوئد گوتنبرگ فعلا ویدا طهرانی، نوشتیم آنجا در پروتکل نوشتیم اسم دوستان را، که رابطه است برای این شهر. حالا ویدا طهرانی باید برود یک کمیسیون 5 نفره تشکیل بدهد و آن ۵ نفر را به شبکه معرفی کند و بعد آنوقت شبکه گوتنبرگ شروع می‌کند به فعالیت خودش. می‌خواهد ثبت بکند. ثبت نکند در حیطه آن انجمن هایی که هستند باشد. همه اینها توضیح داده شده تمنا می‌کنم بیاییم یک مقدار برویم جلوتر و این تکرار مکررات را کمتر بکنیم. اصلا ببخشید واقعا دال بر بی ادبی نباشد، قرار است با هم حرف بزنیم به توافق برسیم ولی هر دفعه در یک چیز جدید، هر دفعه برای قدم جدیدتر. ولی هی فیدبک نزنیم هی حرف های گذشته را تکرار نکنیم، هی در مورد گذشته بحث نکنیم. واقعا وقت های ما هدر می‌رود. وقت ما ارزشمند است برای کاری که داریم می‌کنیم، در ایران بچه‌های ما دارند کشته می‌شوند دارند چشم های شان را از دست می‌دهند. ما هنوز هم در اینجا نشستیم داریم بحث می‌کنیم سر صحبت هایی که هفته پیش 2 یا۳ ساعت در مورد آن صحبت کردیم یک کمیسیون ۳ نفر را انتخاب کردیم، پروتکل آن کمیسیون ۳ نفره اعلام شده. من پوزش می‌خواهم ولی واقعا مسیر صحبت ها را عوض کنید. آقای دکتر نوری‌علا مشخصا بدانیم امروز داریم که در مورد چی امروزصحبت می‌کنیم. 

 

اسماعیل نوری علا: امیدوارم همه مطالبی که شما گفتید را رعایت بکنند من که از قبل اطلاع ندارم که کی چه می‌خواهد بگوید. 

 

جلال جنتی: عرایض بنده را خانم طهرانی فرمودند، چون شما اول داستان گفتید که ما قرار نیست برای همایش ها باشیم. ولی من در طول دیدم دوستان در مورد همایش ها صحبت می کنند، خواستم سئوال کنم آیا من اشتباه شنیدم یا اینکه قرار است همایشی وجود داشته باشد که خانم طهرانی توضیح دادند. 

 

شهاب صنیعی: من فقط خواستم اجمالا چند نکته را از جانب خودم بگویم در خصوص اینکه هدف این جمع هر چه که باشد، باید یک سری نکات در آن رعایت بشود که البته صددرصد هم خواهد شد. ولی اینکه مطرح شد که ایرانی ها خیلی‌ها شرکت نمی کنند، حالا شخصیت ها را بگذاریم کنار، بعضی ها شخصیت های تلویزیونی هستندريال اینها زیاد مایل به همکاری جمعی نیستند بیشتر، می‌خواهند حرف خودشان را بزنند. ولی به طور کلی من فکر می‌کنم اگر توجه کنیم به این مسئله که در برلین اتفاق افتاد و آن جمعیتی که در برلین حاضر شد از خودمان بپرسیم اینها برای چه حاضر شدند؟ این جمعیت 100هزار نفری چه حاضر شدند در برلین. از دید من صرفا یک دلیل داشت آنهم دلیلش این بود که مردم، ملت ایران از همه کشورها به هر دلیلی که بود امیدوار شدند در دلشان یک امیدی به وجود آمد، همان امید باعث شد که اینها را بعضی ها را سوار هواپیما بکند از کانادا و اقصی نقاط دنیا به کشور آلمان ببرد. نکته ای که می خواهم بگویم این است که ما برای بوجود آمدن این امید، باید بتوانیم یک دستاوردهایی را روی میز بگذاریم. اینکه ما که فکر بکنیم ما دستاوردی ارائه ندهیم و ملت همواره به دنبال ما بیایند یا به حرف ما گوش بکنند یا اینکه بخواهند دور ما جمع بشوند، من فکر می‌کنم این می‌تواند توقعی بیشتر نباشد. و ایجاد این ایجاد امید، مستلزم این است که ما یک خدماتی را بتوانیم ارائه بدهیم. حالا آن خدمات چه چیزهایی خواهد بود، باید در آینده ببینیم چه کارهایی می توانیم بکنیم، چه خدماتی را می توانیم ارائه بدهیم که ملت به سمت ما جذب بشوند، بگویند ما می توانیم از این مکان متاعی را داشته باشیم اینجا خیری به ما می‌رسد، یک چیزی در آن است. این است که من فکر می‌کنم این نکات را ما باید رعایت بکنیم و از مد نظر دور نداشته باشیم. 

 

ایمان واعظ: اول یک عذرخواهی کنم از همه دوستان من خدمت جناب نوری علا قبلا خدمت گفته بودم این ساعت جلسه گروه خودمان هم بود باید ریپورت می دادم با یک گوش، گوش می دادم و نتوانستم حضور فعالی داشته باشم در قسمت اول جلسه عذرخواهی می کنم از همه دوستان سپاسگزارم از وقتی که گذاشتید. کلیات را همه دوستان گفتند من در تایید صحبت های خانم طهرانی و جناب نوری علا و دوستان بگویم که در این چند ساله گروه زیاد بوده، شورا، کمیته، کنگره، چیزی که ما نداشتیم ارگانیزیشن هایی بودند که بتوانند کارهای عملی انجام بدهند. من یک بار خدمت جناب نوری‌علا گفتم الان ما یک استادیوم 100 هزار نفری داشته باشیم مثل استادیوم آزادی 100 هزار نفر ببریم ایرانی در  خارج از کشور همه یک صدا و فریاد بزنند ما برای ایران هستیم در کنار هم، مردم ایران می‌گویند برنامه شما چیست؟ چه کار می‌خواهید بکنید؟ می گویم، برلین تشکیل شد آمد و رفت. تورنتو که من هستم 50 هزار نفر آمدند. اخرین تظاهرات که پرجمعیت در تورنتو ما برگزار کردیم. چون مردم تورنتو به نقطه ای رسیده بودند که از آن تیم این طرفی ها انتظار تظاهرات خوب داشتند و نه از آن تیم آن طرفی ها، و ما کاری که کردیم آمدیم گروه ۳۰ نفره درست کردیم از آدمهای میانه رویی که از همه طرف هستند، آدمهایی که ایران دوست هستند و جهت چپ و راست افراطی نگرفتند و آخرین تظاهرات بزرگ برای چند ماه پیش بود برگزار شد، خیلی هم دقت کردیم که بی طرف باشد. من خودم صف اول ایستاده ۲ پرچم سر تظاهرات گرفتنم که مطمئن باشم پرچم‌های بیخودی نیاورند و دعوای نشود و حدود 10هزار نفر آمدند، پرجمعیت ترین تظاهرات بود. همه هم راضی بودند، نه شعار بی خودی داده شد و نه آنهایی که می آیند با پرچم های سرخ و سفید ایالتهای خود ساخته نبود، البته هفت یا هشت نفر آمده بودند 10 هزار نفر. تظاهرات ها هم یک دوره نتیجه می‌داد که بگوییم ما هستیم، الان باید سعی کنیم این گروه ایران مدارانه بتوانند در شهرهای خودمان صلح ایجاد کنیم. من خدمت دوستان گفتم سه گروه هستند که هر ۳ با هم بدند به هر دلیلی و هر ۳ با هم دیگر کار نمی کنند و گروه های دیگری هستند که میانه رو هستند، اینها را ما می‌توانیم، چهره هایی که اینجا هستند دوستانی هستند که دیگر در این چند ساله همه به متعادل بودن دنبال دوستی بودن، دنبال مهر بودن، دنبال ایران بودند همه شناختندريال در تورنتو هم این طرفی ها و هم آن طرفی ها با آنها سلام علیک دارم احترام می گذاریم. سعی کنیم یک گروه بزرگی تشکیل بدهیم و پروژه را انجام بدهیم. پروژه ایران مداران یک هدفش این است که گروه ها را بیاورد در هر شهری تا انجمن موسسین بتواند چند ورود گروه بتوانیم چند گروه را باهم نزدیک کنیم و با هم دوست باشند و بتوانیم پروژه کار انجام بدهیم. من چند پروژه است که دارم کار می‌کنم. حالا دوست دارم کمی جلسات بهتر شکل گرفت روی اصولش افتاد، در مورد این پروژه ها صحبت بکنیم که چجوری می‌شود این پروژه ها را در اقصی نقاط دنیا، از ایرانی‌ها کمک بکنند، پروژه هایی هستند که مطمئنم همه دوستان خواهند پسندید. فرهنگی شاید بعض ها بنظر برسند ولی فرهنگی نیست. ما نیاز به پول داریم برای ایجاد شبکه مالی ما یک پروژه ای داریم که روی آن کار می کنیم. یک بانک ایرانی ها آمریکا است که همه کشورها می توانند در آن عضو شوند و یک پروژه هم برای نوروز داریم که بحث فقط سلبریتی ها نیست، اینها همزمان با همدیگر برنامه های مشترک داشته باشند که اعلام یک صدایی باشیم با مردم داخل ایران و خیلی پروژه های دیگری هست که ما باید اینها را به صورت عملی کار بکنیم تا بتوانیم نشان بدهیم یک هویت فرهنگ ایرانی خودمان را بگویم که ما شبکه مالی داریم و در کنار هم می خواهیم کاری بکنیم که جمهوری اسلامی بیفتد و هرچه صدای ما بلندتر باشد صدای جریان های مشکوک کمتر می‌شود. متاسفانه بلندگوهای بزرگ دست شان گرفتند، مثلا باز در شهر تورنتو حدود ۲۰ نفر آدم مشخص هستند از احزاب عجیب غریب که همیشه همه جا را به هم می ریزند ولی همیشه هستند. وقتی تظاهرات 100 نفره هست اینها به چشم می آیند و بی آبرویی می‌کنند هر گروهی را، ولی وقتی تظاهرات 10 هزار نفره هست، اینها مثل حباب روی دریا از بین می‌روند و ما باید آن صدای آن 10هزار نفری باشیم، صدای اکثریت را انقدر بلند بکنیم آن حباب های تجزیه طلب و کمونیست و گروه های عجیب و غریب را بتوانیم حذف بکنیم. آن دوستان میانه روی جمهوری خواهی که اولویتشان ایران است، این گروه هم اسمش ایران مدار است، ما چیزی داریم ایران و پرچم، ۀت کسی که ایران برایش اول نیست حتی حالا پادشاه خواه ترین پادشاهی خواه هم اگر برایش ایران اول نباشد من با او مشکل دارم، چون هیچ چیزی مهمتر از وطن نیست، هیچ چیز مهمتر از ایران نیست و می‌دانم خود شاهزاده و خود بقیه هم همینطور فکر می کنند مهم ایران است می ماند و هیچ چیزی مهمتر از ایران نیست. امیدوارم این زودتر این تیم بزرگتر بشود من کمی جر زنی کردم جناب نوری علا هم با یک سری از دوستان ونکوور چون آنجا هم عضو دارد، آنهایی که احساس کردند به این سیستم نزدیک تر هستند که بتوانند آن نقش میانه را داشته باشند، هم با یک دو نفر در استرالیا تماس گرفتم و هم یکی دو نفر در ونکوور، در تورنتو هم با یک عده صحبت کردم، در آمریکا هم دوستان خوب خوبی داریم امیدواریم تا این شکل گرفت به سرعت این شبکه ایران مداران را اینقدر گسترده بکنیم که در تمام شهرهای دنیا، هزاران هزار نفر را بتوانیم در کنار هم داشته باشد باشیم. 

 

اسماعیل نوری علا: اگر که موافق باشید ما راجع به این کمیسیون اساسنامه یا مرامنامه کمی تصمیم بگیریم. اگر که موافقید آن ۳ نفری که یعنی آقای واعظ و خانم طهرانی و من و با پیشنهاد آقای گشتاسب هم اگر که آقای فرامرز کهن هم موافقت بکنند ایشان هم اضافه بشوند یه این انجمن می‌شویم ۴ نفر اگر کسی دیگری هم فکر می‌کند که می‌تواند دهشی به این مسئله داشته باشد، همین الان اعلام بکند. درضمن سئوال من این است که آیا همان دوشنبه ای که یعنی فردا که هفته پیش جلسه داشتیم برای شما خانم طهرانی، آقای واعظ، آقای کهن خوب است یا نه، ما ساعت ۲ بعد از ظهر ما بود که 10 شب خانم طهرانی می‌شد جلسه داشتیم آیا هم خوب است یا وقت را تغییر بدهیم؟ 

 

ویدا طهرانی: من مشکلی ندارم با دوشنبه شبها چه کار باشم چه آزاد باشم در خدمت شما هستم فقط یک مطلبی بهتر است چهار نفر نباشیم، 5 نفر باشیم که رای گیری ما حالت درستی به خودش بگیرد عدد فرد باشیم 3 نفر یا 5 نفر یا 7 نفر چون خانم دکتر میترا بابک هم مشاور هستند کنار ما ولی بعنوان رای گیری یا باید بانو میترا بابک را حساب بکنیم یا باید یک نفر دیگر به ما بپیوندد

 

میترا بابک: من هرجور بتوانم کمک بکنم، اولا پوزش می‌خواهم از تاخیرم دوما هر طوری که من می توانم مثمر ثمر باشم ممانعتی ندارم هر ساعت و هر زمانی که باشد منتهی من عزیزی شنیدم که قبل از اینکه شروع کنم گفتند حاضر هستند.

 

ویدا طهرانی: من پیشنهاد می کنم قبل از اینکه کسی صحبت می کند ببخشید هر دفعه روی این تاکید دارم، برابری زن و مرد داشته باشیم یعنی حداقل ۴ آقا و یک خانمن نباشیم یا بانو میترا بابک یا بانو سمیه بهرحال دو بانو باشیم خیلی بهتر است.

 

اسماعیل نوری علا: بستگی به خودتان دارد من حاضرم  اعلام تغییرجنسیت بدهم.

 

گشتاسب باوند: من خواستم تاکید کنم دو نفر هم اضافه بشوند یکی هم خانم بابک اگر برایشان امکان دارد با شما باشند و مجموعا 5 نفر بشوید برای اینکه بهرحال مسئولیت شما سنگین می شود کار زیادی دارید اما اگر نیازی به کمک باشد دوستان بتوانند در حاشیه کمک کنند کمک از نظر نظری از نظر کارهای فنی.

 

اسماعیل نوری علا: بنابراین شد خانم طهرانی، آقای واعظ، خانم دکتر بابک و فرامرز کهن و من ۵ نفر موافقید.

 

میترا بابک: سمیه جان هم هستند می توانیم من و سمیه جایمان را عوض کنیم.

 

اسماعیل نوری علا:  شما ساعتتان را با سمیه خانم درست جور کنید ما حرفی نداریم.

 

سمیه مهری: من همان، فکر کردم که هنوز احتیاج است اگر حل شد که هیچی، من احتمالا بخاطر ساعت نمی توانم در جلسات باشم ولی کتبی در نوشتن می توانم کمک بکنم اگر کاری از دست من بربیاد.

 

امیر بیگر: اجازه دارم یک پیشنهادی بدهم البته نمی دانم میترا جان الان هستند یا نیستیند، من گفتم اگر نیستید فقط بعنوان مشاور باشید بد نیست این نقش آنجا کماکان ادامه بدهید. گفتم اگر بانو امان زاده چون تجربه دارند تجربه از اینجور کارها را دارند انجمن بسازند، انجمن را خراب کنند، اگر خودشان موافق باشند بانو هم هستند که تعداد مساوی باشد خواستم فقط پیشنهاد بدهم.

 

فریبا امان زاده: مرسی شما بزرگوار هستید جناب بیگلر ولی خودتان می دانید اینجا خیلی سرم شلوغ است و اگر کمکی باشد حتما در خدمتتان هستم. ولی اینکه عضو ثابت باشم برای من خیلی سخت است حالا تا بعد ببینیم چه پیش می آید.

 

اسماعیل نوری علا: به این ترتیب ما دوشنبه ساعت 10 اروپای مرکزی خانم طهرانی، خانم دکتر بابک، آقای واعظ، آقای فرامرز کهن و من جلسه اساسنامه را نشکیل می دهیم. آیا موافقید این متنی را که من نوشتم را بیس گقتگوی ما باشد. چون فکر کردم که لازم است که ایران مداری را تعریف بکنیم که کسی می گوید من ایران مدار هستم، دارم چه می‌گوید و از آنجا شروع بکنیم و پیش برویم.

 

فرامر کهن: دلیل اصلی اینکه افراد زیادی در برلین جمع شدند، جذابیت گفتمانی بود که آقای اسماعیلیون داشتند چه خواسته چه ناخواسته. شما اگر دنبال تکرار این موفقیت هستید باید یک گفتمان جذابی ایجاد بکنید طبق تعریف فوکو فیلسوف فرانسوی اما گفتمان به تنهایی کافی نیست. همینطور که آقای اسماعیلیون اثباتش هست. هنر رهبر سیاسی این است که از دل یک گفتمان، یک ایدئولوژی بیرون بکشد. فقط در چنین حالتی مردم حاضر خواهند بود در میان مدت و بلندمدت از این رهبر حمایت کنند. گفتمان خمینی خیلی ساده بود، استقلال. به دروغ می‌گفت ایران به آمریکا کاپیتولاسیون کرده و مستقل نیست که این خون مردم را به جوش آورد. گفتمان آقای اسماعیلیون عدالت خواهی بود که نتوانست از آن یک ایدئولوژی روشن استخراج کند همزمان برای اینکه ایدئولوژی و اجزای ایدئولوژی قابل باور باشد، رهبر نیاز به اعتماد سیاسی دارد. اعتماد سیاسی بدون نهاد سیاسی بوجود نخواهد آمد. اگر این شبکه قرار است حتی در میان مدت و بلندمدت، تبدیل به یک نهاد نشود توانایی ایجاد رهبری سیاسی را نخواهد داشت.

 

اسماعیل نوری علا: من فکر می‌کنم آخر حرف ایشان را بگیریم بستگی به همت و غیرت خودمان دارد. یا ما این همت را می‌کنیم که اینها گفتمان ایدئولوژیک و این تشکیلات را ارائه بدهیم یا اینکه شکست می خوریم و می گوییم ما هم نتوانستیم. این بر عهده همت تک تک ما است. همه اینها را در مدنظر قرار می گیریم. وعده ما ۵ نفر روز دوشنبه ساعت 10 شب اروپای مرکزی و حالا جلسات خودمان را جلسات موسس شبکه را آیا شنبه همین ساعت امروز خوب است؟ یا اینکه آن را هم تغییر بدهیم؟ اگر پیشنهاد تغییر دارید یک وقت بگیرید که صحبت بکنیم. 

 

امیر بیگلر: من یک اعتراض دارم. ببینید به این تفسیر از جریان برلین، جریان برلین کار آقای اسماعیلیون نبود. باور کنید یک کار مشترک بود. من به شخصه با دوستان خودم 14 اتوبوس از هامبورگ برداشتیم بردیم برلین. 14 ضرب در بگوئید ۶۰ نفر، این کار کار جمعی بود. من از اولش همچین خط درست با آقای اسماعیلیون نداشتم به دلایلی، از اولش یعنی قبل از اینکه روزه برلین اتفاق بیفتد ولی با تمام  این، در شبکه ها که خود فعال بودم در شهر هامبورگ که خودم فعال بودم، تظاهرات برلین را تبلیغ کردم چون هدف این بود که ایرانی ها را دور هم جمع بکنیم و آن قدرت را نشان بدهیم. خواهش می‌کنم برلین را به پای آقای اسماعیلیون نگذارید. تازه آقای اسماعیلیون کسی بود که قدرت جریان برلین را پوچ کرد. این اعتراض من بود می‌خواستم بگویم. ولی با صحبت های جناب فرامرز با کلش و آن نتیجه گیری آخر کاملا موافقم.

 

اسماعیل نوری علا: اینکه اعتراض نبود این توضیح بود.

 

شمس دارابی: من فکر کردم به پایان جلسه رسیدیم. یک نکته را خواستم عرض بکنم جهت هماهنگی، گروه های تلگرامی و واتس اپ که هست دوستان اگر کسی را، دوست دیگری خواستند اد بکنند لطفا با هم هماهنگ باشیم که یک راهکاری برسیم با هماهنگی، یعنی من سرخود بدون هماهنگی نیایم یک نفر را در این گروه بگذارم.

 

میترا بابک: در ادامه صحبت ها در مورد آقای اسماعیلیون، خوب آقای اسماعیلیون اتفاقا اصلا کاریزما نداشتند و صحبت کردن شان اصلا سیاسی نبود و آن کراکتر سیاسی را نداشتند. دلیلش این بود که بخاطر همسرشان و بچه شان یک تظاهراتی که قبلا کرده بودند و فعالیتهای کرده بودند و همیشه هم با سر کج و با مظلومیت صحبت می‌کردند، این تاثیر روانی گذاشته بود روی مردم، دلشان سوخته بود، ترحم بود. این را فراموش نکنید اما چیزی که آن عزیز گفتند مسأله قبل از این کلمه کریزما که ترسناک است، ولی بهرحال شخصیتی احتیاج داریم و این شخصیت ها هیچ کس به اندازه خود شاهزاده نیست. اما در کنار شاهزاده طبیعتآ سیاست و بالا بردن و رشد یک حرکت، دقیقا بادی لنگویج تُن صدا و آن فردی که دارد چگونه صحبت می‌کند. این است که خیلی سریع می تواند تاثیر بگذارد روی جمع و روی فرد اگر ضعیف باشد این قضیه طبیعتا نمی‌تواند تاثیر خودش را بگذارد. مثلا اگر که نماینده یا رابطی قرار است که جذب بکند یک گروهی را یا شخصیت‌ها را دوباره خیلی مهم است که چگونه صحبت بکند، این چگونه صحبت کردن است که تاثیر می گذارد. در آخر هم بگویم که اگر که دکتر نوری علا، شما به عنوان ادمین که کارتان خیلی خوب است ۲ جلسه که دارم می‌بینم رودربایستی نکنید و وقتی که یک نفر دارد تکرار می‌کند، خیلی محترمانه هم الان هستیم اینجا از خود من شروع کنید به من بگوئید داری حرفت را تکرار می کنی، حرفت شنیده شد، اگر کسی است که متوجه نشده، ایشان توضیح بدهد. اینجوری ما سعی می‌کنیم هنر خلاصه جویی را بیشتر بکنیم بدون اینکه به ما بربخورد و اگر امکان هست یک گروه گنتراکت درست بکنیم، از این گروه کنترات هم به همین 16 نفر که فردا ممکن است ۲۰ نفر هرچند بشوند، اولا این گروه کنراکت را حتما را در همینن گروه باز کنیم و بخوانیم خود این آموزش خیلی زیادی دارد که من همیشه در کارهای حرفه ای و سمینار انجام می‌دهم. این خیلی تأثیر می‌گذارد که ما هم هنر گوش کردن و هنر خلاصه گویی ما بهتر می‌شود و هم اینکه وقت را تلف نمی‌کنیم من دیر رسیدم، اما صدای ویدا جان متوجه شدم چیزی را هم از دست ندادم و این خیلی بخصوص شما که کهنه کارهای سیاسی هستید و دائما زوم دارید، دائما میتینگ دارید، این به نظر من یکی از ضعف های فرهنگی کلی ماست و یکی از ضعف های عزیزانی که سیاستمدار هستند یا کار سیاسی می‌کنند، سمیه می‌داند وقتی که ما میتینک داریم اصلا نمی‌گذارم تکرار بشود و خوشبختانه بچه های ژاپن ما داریم در مورد  سمینار دوباره باهم زوم داریم با چند نفر، اصلا ناراحت نمی شوند خیلی راحت بدون رودربایستی خیلی راحت می آیم و می‌گویم دارید تکرار می‌کنید، کاملا حرفت شنیده شد، بگذار برویم ببینم حالا چه باید بکنیم. این را اگر جدی بگیریم و از هم دیگه خجالت نکشیم، رودربایستی را بگذاریم کنار، تعارف را بگذاریم کنار، من فکر می‌کنم وقت ما تلف نمی‌شود. 

 

اسماعیل نوری علا: من فکر می‌کنم شما از هفته آینده جلسه را بگردانید چرا نه، وقتی که شما می‌دانید چجوری باید جلسه را گرداند حتما این کار را بکنید. سر وقت هم بیایید.

 

میترا بابک: اگر برای شما امکان دارد گروه کنتراکت را بنویسید برای گروپ واتساپ هم بفرستید. یعنی این گروه یک ککنتراکت دارد برای خودش، که هنر خلاصه گویی هست و خیلی مهم است. اصلا خود گروه کنتراکت همیشه در سمینارهای من خودش اجوکیشن بود. این را اگر بگذارید و بخوانیم، همه ما می دانیم که با این کنترات آمدیم یعنی روانشناسی باور داریم که با این کنتراکت آمدم در این گروه، دوما از حالا اگر قرار است که هفته دیگر من راهبر باشم یا این کنترل و مدیریت را به عهده بگیرم، از حالا از تک تک شما خواهش می‌کنم به شما برنخوره برای اینکه شارپ می آیم وسط، البته با دنیا خلوص نیت و با لبخند، اما سفت و محکم، بعضی موقعا ممکن است لبخند نداشته باشم. لطفا به شما برنخورد. اگر به شما برخورد خواهش می‌کنم پشت سر صحبت نکنید در همین گروه بگوئید که بی ادب بودی، به من برخورد، چرا اینجوری صحبت کردید؟ اجازه بدهید من توضیح بدهم. 

 

امیر بیگلر: آقای دکتر با یک تیر دو نشان زدید هم میترا جان را مجبور کردید دفعه دیگر سر وقت بیاید و هم اینکه خودتان را از این حایگاه خلاص کردید.

 

اسماعیل نوری علا: چون معلوم است برای اینکه شما هیچکدامتان با خانم دکتر دشمن نخواهید شد ولی من اگر جلوی شما را بگیرم با من دشمن خواهید شد. 

 

ایمان واعظ: این هنر تجربه مدیریت جناب نوری علا است. من پدرم همیشه همین روش را دارند در کارهایم همه همین روش شما را انجام می‌دهند. می‌خواستم بگویم که برای اینکه سرعت کار بهنر بشود می خواستم پیشنهاد بدهم اولا این جلسه این ساعت من با جلسات دیگر تداخل شود اگر بشود کرد یکشنبه برای همه اوکی بشود من کوچکتر از این حرف ها هستم اگر می توانست جابجا بشود خیلی خوشحال می شوم. دوم اینکه یک اپلیکیشنی است به نام گوگل کلندر که اگر جناب دارابی وقتی جلسه را ست می‌کنند در آن ست بکنند در آن بگذارند برای آن همه چون همه فکر می‌کنند جی میل دارند، اپلیکیشن گوگل کلندر مجاني است موبایل شان را داشته باشند وقتی شما آنجا ایمیل اکسپت کنید صاف می‌روی با کلندر خودتان با ساعت خودتان. یعنی ایشان دیگر نمی خواهد همه ساعت ها را هم بنویسد. صاف می رود آنجا دابل بوک بکنیم خودمان را کمی هم از لحاظ اورگانیزیشن راحت‌تر می‌شود. بعد هم خواستم پیشنهاد بدهم افرادی که می‌خواهیم اضافه کنیم را بنویسیم در لیست اعلام بکنیم ولی این جمع را سریع به نتیجه اساسنامه برسانیم بعد اضافه بکنیم. چون اینجوری اضافه بشوند باید معرفی کنند توضیح بدهند وقت گیر می‌شود اول خودمان را سریع بتوانیم ارگانایز بکنیم بعد چک لیست را بیاوریم و آدمها را معرفی بکنیم با یک هدف مشخص بکنیم برویم شاید سرعت کار بهتر بشود. 

 

اسماعیل نوری علا: بنابراین پیشنهاد می کنید آقای داراب گوگل گروپ درست بکنند.

 

ایمان واعظ: نه روی گوگل کلندر وقتی جلسه زوم اکسپت بکنندذ، چون وقتی می آید کلندر من، گوگل هم آنجا هست و وقتی که ایمیل را می فرستیم ما یک بله که می زنیم یعنی می گوئیم که می‌توانیم یا نمی‌تونیم بیایم و می فهمنیم چه کسانی گفتند می آئیم. بعد هم اگر همه این گوگل کلندر را روی موبایلشان داشته باشند می بینند که جلسه فلان موقع است و نیم ساعت قبل به شما الارم می دهد که جلسه داری و حواست باشد. دوستان می دانند جلسه دارند نیم ساعت قبل به آنها پیغام می دهد اماده باش برای جلسه کمک می کند هم به مرتب و منظم بودن هم اینکه همه می دانیم دوستان جلسات بسیاری دارند اینکه در تقویم باشد باعث می شود که راحتتر بتوانند جلسات را شرکت بکنند اورگانایز تر شدن همه افراد کمک می‌کند. با جناب دارابی صحبت می کنم.

 

اسماعیل نوری علا: بنابراین بین شما و آقای دارابی.

 

ایمان واعظ: ولی دوستان جتما نیاز است جمیل داشته باشند و اپلیکیشن تقویم گوگل را داشته باشند. چیز خوبی است برای اورگانایز کردن. من همه چیز را می برم اونجا وقت دکتر جلسات کاری. 

 

شهاب صنیعی: من خواستم بگویم که این مسئله در خصوص آقای اسماعیلیون، من فکر می‌کنم اگر افراد را مطرح نکنیم، خیلی خوب شد که مطرح شد من فکر می‌کنم این باعث تفرقه می‌شود چون بحث هایی را بوجود می آورد که من دلیل بیاورم که نه آقای اسماعیلیون کاره ای نبوده و بعضی از دوستان هستند که فکر می کنند آقای اسماعیلیون کاره ای بوده. یقنا این ذهنیت در بین خیلی از ایرانی ها است و فکر می کنم سر همان اهداف مشترکمان تمرکز کنیم بهتر است تا سر کلیات تمرکز بکنیم تا اینکه بیاییم سر افراد بخواهیم تمرکز بکنیم یک نکته بود و یکی اینکه در خصوص ایدیولوژی من فکر می‌کنم باید گفتمان درست بکنیم تا ایدئولوژی. این یک نکته دیگر و نکته آخر هم درخصوص گروه واتساپی است که من خودم تجربه کردم وقتی این گروه واتساپ درست می‌شود بعضا یک تمایلی به وجود می آید که من یک خبر خیلی خوبی به دستم می‌رسد، آقای خامنه ای همین الان جان به جان آفرین تسلیم کرده و خودم را ملزم می‌دانم این خبر را باید به اطلاع همه عزیزان برسانم. برای من خیلی خوب است چون وسط ظهر است برای آقای نوری علا ممکن است نصف ثبت نصف شب باشد. این است که باعث می شود خود این گروه لوث بشود. لپ مطلب رو بخواهم ارائه بدم این است که دوستانی که عضو این گروه واتساپ می‌شوند لطفا از پخش اخبار و گزارشات نامربوط که به این گروه مربوط نیست اکیدا خودداری فرمایند. 

 

گشتاسب باوند: من می‌خواستم بگویم مسایل حاشیه ای را سعی کنیم با توجه به اینکه عنوان جلسه مشخص است، ما مسائل حاشیه ای را وسط نیاوردیم.و اینکه مورد دوم اینکه تعداد کمی که الان شده ۵ نفر بهتر از این است که ۲۰ نفر بخواهند با هم تصمیم بگیرند. معمولا قدرت تصمیم گیری خیلی زیاد می‌شود، بد می‌شود نمی‌شود تصمیم گرفت با ۲۰ نفر با تعداد ۵ نفر بتوانند آن اسناد را تنظیم بکنند و بعد بگذارند صفحه دیگران ببینند اگر نظر داشته باشند بهتر انجامن می شود. اصولا بعضی از کارها تخصصی است، من نمی توانم کارهای خانم دکتر میترا را انجام بدهم. مسئله بعدی این بود که اگر اجازه بدهید نظر دوستان است، ما افراد را داشته باشیم یعنی دنبال از نظر کمی بروید اما وقتی کار ما به پایان نرسید افراد را معرفی نکنیم چون باز هم باید معرفی بشوند، یک سری مسائلی پیش می آید که اصلا از موضوع اطلاع ندارند، اما اگر ما زمینه کار را آماده بکنیم به کمک خود دوستان، اشکالات آن برطرف شود بعد می توانند با این متن وارد بشوند حالا آنجا اگر نظری داشتند بحث دیگری است. این پیشنهاد من بود.

 

سمیه مهری: من خواستم در مورد ساعت جلسه و روزش بگویم چون که آقای واعظ گفتند که سخت است برایشان، این ساعت فکر کنم تنها ساعتی است که با تمام کشورهای دنیا یکجوری به سختی می‌شود مچ بشویم ولی یک ساعت دیرتر از این هم امکان است. یعنی الان اگر هر ساعتی که شروع کردیم 10 شب توکیو بود، ساعت 11 شب هم آنقدر دیر نیست. اگر روزش را همین شنبه نگه داریم من خیلی ممنون می شوم چون فردا روز تعطیل است حالا دیر بشود زود بشود کاری بخواهیم انجام بدهیم، فردا را داریم. ممنون می‌شوم حالا اگر ساعت را بخواهیم تغییر بدهیم اشکال ندارد ولی روزش را نگه داریم و یک مورد دیگر هم در مورد اول جلسه صحبت شد یک مقداری، من هم موافق هستم که برای کشورهایی که جمعیت ایرانی در آن کم است، ما یک نماینده در پایتخت آن کشور داشته باشیم. فکر می کنم مشکل خاصی پیش نیاید اینطوری مدیریت آن هم راحت تر است ولی کشورهایی که در اروپا هستند آمریکا، کانادا که جمعیت ایرانی خیلی بیشتر است، شاید بشود استثناء قائل شده. اگر خواستید دوشنبه در این مورد صحبت بکنید فکر کردم این نکته را در نظر بگیرید بد نباشد. در مورد گروه کانترکت که خانم دکتر گفتند من هم یک پیش نویس خدمت شما می فرستم، اگر دوست داشتید دوشنبه در مورد آن صحبت بکنیم و بعد به اطلاع جمع برسانید. 

 

میترا بابک: من هفته دیگر ازمایشی انجام می دهم، امیدوارم کس دیگر بتواند همین روش را ادامه بدهد و کار مدیریت جلسه را. بعد در مورد دوشنبه و بعنوان خانم دیگری که هست، فعلا هستم همیشه خیلی دوست دارم مشاوره بدهم اگر که توانستیم بانوی دیگری را پیدا بکنیم من متوجه شدم که بانوی دیگری هستند در این ولی متاسفانه گفتند نمی‌توانند ولی شاید بتوانیم در آینده کسی دیگری را پیدا بکنیم که در این گروهی که تصمیم گرفتیم باشد و من به عنوان مشاور باشم فکر کنم اینجوری بهتر باشد.

 

اسماعیل نوری علا: دوشنبه گذشت چون قبلا ۳ نفر را انتخاب کرده بودیم، من پیشنهاد کردم شما را به عنوان مشاور به جلسه اضافه کنیم، ولی این دوشنبه شما عضو هستید مشاور نیستید.

 

میترا بابک: من هم منظورم این است بگذارید من به عنوان مشاور فعلا هستم هفته دیگر هم هستم.

 

اسماعیل نوری علا: خانم امان زاده که می‌گویند گرفتارند، خانم سمیه که می‌گوید ساعت به من نمی‌خورد.

 

میترا بابک: صبر کنید.من برای شما وُیس فرستادم شاید بانوی دیگری هم باشند. چون گشتاسب درست گفتند طبیعتا من در کار حرفه ای خودم همیشه از نوجوانی نه کارهای سیاسی، افکار سیاسی داشتم، ولی همیشه در تمام زندگی من فعالیت سیاسی همیشه بوده، ولی طبیعتا کسی که در احزاب بوده در حزب بوده، طبیعتا تخصص و تجربه اش در این موارد بیشتر از من است بدون شک، به همین دلیل است که حالا ممکن است بتوانیم بانوی دیگری را بگذاریم، من در کنار شما مشاور هستم.

 

فریبا امان زاده: من واقعا این ماه اوت خیلی اینجا گرفتارم و نمی توانم آدمی هستم وقتی قولی بدهم باید انجام بدهم چون این یک ماه را من واقعا گرفتارم نمی توانم از لحاظ ذهنی نه می‌توانم جمع بندی بکنم نه می‌توانم مرتب در این جلسات شرکت کنم. حالا بعد از این یک ماهی که گذشتیم اگر کسی را پیدا نکردید که بیاید من حتما در خدمتتان خواهم بود. 

 

اسماعیل نوری علا: دوستان تقریبا دو ساعت است که با هم هستیم اگر مطلبی نیست، دوشنبه می‌رویم که جلسه نظامنامه را داشته باشیم و شنبه آینده هم جلسه سوم هیأت مؤسس شبکه را. روز و روزگتر بذ همه شما خوش.



1 view

Comments


Commenting has been turned off.
bottom of page